♡best friend♡

به وبلاگ ما خوش اومدین♡ ☆ما اینجا کلی داستان های جالب و عاشقانه و دارک داریم حتما ی سر بزنید☆

رمان منحرفی پارت دهم
15:19 1402/11/30 | lady.bug
رمان منحرفی پارت دهم

ببخشید خیلی دیره ولی خو داشتیم خونه تکونی میکردیم😁😁

اون مونا و خاله یعنی مامانش بودن من حسابی بهم ریختم مونا اومد جلوم ی لباس سکسی بوشیده بود پرتش کردم رو زمین گفتم به چه حقی پا تو گذاشتی اینجا گفت عشقم حالا بیا تو اتاق ی منو ببین ببین چی کار کردم منم که حسابی بخاطر لباسش حشری شده بودم و حالم خوب نبود بخاطر ایرینا گفتم اینم برا بار آخر واقعا نمیدونستم دارم چیکار میکنم گفتم مونا جان لباساتو در بیار تا من بیام که گفت عشقم مامانم اینجاس اخه خاله هم برگشت گفت کاری ندارم منم خیلی وقته که دلم میخواد ولی منتاها کسی نیس منم که گفتم خاله جان خودم پس چیم که یک لحظه دیدم مادر دختر باهم دارن برام س...ا....ک میزنن دست خودم نبود ولو شدم شروع کردم به اسپنک زدن که در حد کبودی اسپنک زدم ولی از ماری بگم ماری فکر کنم بیهوش بود منم تا تونستم از این تریسام استفاده کردم خاله فقط میگفت پاره کن جرم بده تازه اونجا بود که فهمیدم خاله به مونا یاد میده منم که اونروز حسابی حال کردم و بعد که کارم تموم شد خاله گفت حالا من میرم شما با هم حال کنید که خاله رفت مونا گفت عشقم خیلی دلت برام تنگ شده بود نه منم که حشری گفتم نه برا خودت نه برای پایین تنت دلم ضعف رفته بود گفت حالا چیکار میکنی ماری رو گفتم که تو فعلا اونو ول کن بیا عشق و حال خودمونو کنیم گوه خوریش به تو نیومده من هر چی به مونا فحش میدادم و اسپنک میزدم اون میگفت بیشتر خوشش می اومد منم که از فرصت استفاده میکردم و حال میکردم من لاشی بودم اینو تازه فهمیده بودم که ی لاشی به تمام عیارم ولی وقتی که تازه داشتیم حال میکردیم از نبود خاله یهو صدای جیغ اومد اون صدای جیغ از.....

 

 

 

این خیلی منحرفی شد نه؟🤤

ببخشید بخاطر نبودم منو ببخشید من امروز ۵ پارت میدم بیرون تا شب🤩

تصویر پروفایل •••Meliii سطح تجربه •••Meliii
•••Meliii
3 ماه پیش
عالی
تصویر پروفایل lady.bug سطح تجربه lady.bug
lady.bug
3 ماه پیش
مرسی🥲
عالییی
تصویر پروفایل lady.bug سطح تجربه lady.bug
lady.bug
3 ماه پیش
💕❣️
ارسال نظر آزاد است اما می‌توانید برای استفاده از امکانات و کسب تجربه وارد شوید
پاسخ به
لطفا دوباره تلاش کنید
نظر ثبت شد
قدرت گرفته از بلاگیکس ©