♡best friend♡

به وبلاگ ما خوش اومدین♡ ☆ما اینجا کلی داستان های جالب و عاشقانه و دارک داریم حتما ی سر بزنید☆

رمان منحرفی پارت هشتم
14:52 1402/11/23 | lady.bug
رمان منحرفی پارت هشتم

اینم دومین پارت توی امروز که قولشو داده بودم پس بزن بریممم

که اونجا مونا با ایگون در حال رابطه برقرار کردن بودن خیلی راحت توی خونه ی من پلیس پشت سر من بود و اونم دیدم و گفت همین فردا طلاق شما رو از این مرتیکه میگیرم این به چه حقی بعد اینکه شما گفتید طلاق باز داره راحت واسه خودش رابطه برقرار میکنه که اونا هم مارو دیدن من واسه پلیسه همه چیزو توضیح داده بودم ولی حرفم رو باور نکرده بود تا اینکه خودش دید چخبره ایگور داد زد اینجا چیکار میکنی گفتم اومدم خونه خودم تو باید بگی اینجا چه گوهی میخوری که مونا رو باز آوری مونا گفت دختر خاله ماری چقدر خوشحال شدم دارم سر پا میبینمت (چون تو بیمارستان من خودمو زده بودم به خواب دیدم مونا اونجاس ولی ایگور بیرونش کرد) با داد گفتم زر نزن بگو چرااااا الان توی خونه ی منی گفت دارم با شوهرم س.....ک.....س میکنم مشکلی هست ایا؟ گفتم تو خیلی پرویی مونا گمشو بیرون باور نمیکردم این مونا همون بچه ی ملوس که من باهاش بازی میکردم ایگور که اصلا حرف نمیزد و حتی از خودش هم دفاع نمیکرد رفتم جلو ایگور رو هل دادم افتاد زمین و سرش خورد به گوشه مبل و رفتم سراغ مونا یهو موهاشو چنگ زدم و هلش دادم با پا زدم تو صورتش باور نمیکردم این خودمم که انقدر زورم زیاد شده نفرت با آدم ها چه کاری که نمیکنه دیدم از سر ایگور داره خون میادپلیس ها هم خشکشون زده بود و بعد از اینکه اونا رو زدم اومدن و منو کشیدن کنار منم که خونریزی کردم چون حامله بودم و ایگور هم تو همون حالت که افتاده بود بیهوش شده بود مونا هم بیصدا اشک میریخت تا آمبولانس ها اومدن و مارو بردن دیگه نفهمیدم چیشد تا پاشدم دیدم که تو بیمارستانم تو همون لحظه ایگور رو دیدم که کنارم بود و سرش رو با باند بسته بودن تا چشمام رو باز کردم اومد طرفم گفت واقعا منو ببخش نمیدونم چی بگم دارم میمیرم انقدر گریه کردم دیگه چشمام باز نمیشه گفتم چیشده گفت از خونه زنگ زدن( اون خونه ای که ایگور توش با مونا رابطه برقرار کرده بودن خونه من بود که برای تعطیلات که دوست نداشتیم خونه بمونیم میرفتیم اونجا و ایگور کلید شو داشت اما اون خونه که منو ایگور و ایرینا توش زندگی میکردیم جای دیگه ای بود که اونم به نام من بود اما اینجا که ایگور میگه زنگ زدن اونجا خونه ای بود که توش زندگی میکردیم)از خونه زنگ زدن و گفتن.....

 

 

 

 

 

شرط ۷ تا کامنت بریم ببینیم چی میشه لایک کنید ه قسمت بعدی رو میخوایننن

تصویر پروفایل •••Meliii سطح تجربه •••Meliii
•••Meliii
3 ماه پیش
🙂🙃
تصویر پروفایل •••Meliii سطح تجربه •••Meliii
•••Meliii
3 ماه پیش
عالی
تصویر پروفایل lady.bug سطح تجربه lady.bug
lady.bug
3 ماه پیش
🥲😇
تصویر پروفایل 𝐵𝒶𝒽𝒶𝓇 سطح تجربه 𝐵𝒶𝒽𝒶𝓇
𝐵𝒶𝒽𝒶𝓇
3 ماه پیش
جهت کانت
تصویر پروفایل lady.bug سطح تجربه lady.bug
lady.bug
3 ماه پیش
😁😁
تصویر پروفایل 𝐵𝒶𝒽𝒶𝓇 سطح تجربه 𝐵𝒶𝒽𝒶𝓇
𝐵𝒶𝒽𝒶𝓇
3 ماه پیش
زود تر پارت بعد رو بده
تصویر پروفایل lady.bug سطح تجربه lady.bug
lady.bug
3 ماه پیش
چشم🙃
پارت بعدیییی
تصویر پروفایل lady.bug سطح تجربه lady.bug
lady.bug
3 ماه پیش
چشممم🙃🥲
تصویر پروفایل 🦋 ƧΛПΛ 🦋 سطح تجربه 🦋 ƧΛПΛ 🦋
🦋 ƧΛПΛ 🦋
3 ماه پیش
عزیزم میشه منحرفی کنی رومان رو اسمش منحرفی است ولی خودش نی 😑
تصویر پروفایل lady.bug سطح تجربه lady.bug
lady.bug
3 ماه پیش
پارت های اول بود دیگه الان نمیشه اسمش رو عوض کرد😶
تصویر پروفایل 🦋 ƧΛПΛ 🦋 سطح تجربه 🦋 ƧΛПΛ 🦋
🦋 ƧΛПΛ 🦋
3 ماه پیش
عالی
تصویر پروفایل lady.bug سطح تجربه lady.bug
lady.bug
3 ماه پیش
😇😇
ارسال نظر آزاد است اما می‌توانید برای استفاده از امکانات و کسب تجربه وارد شوید
پاسخ به
لطفا دوباره تلاش کنید
نظر ثبت شد
قدرت گرفته از بلاگیکس ©