
میریم واسه پارت ششم پس بزن بریممم
برام غیر قابل باور بود اون خاله مریم بود مادر مونا جواب دادم دیدم کلی فحش بارم کرد که چرا یهو میری رابطه مونا رو با ایگور خراب میکنی پاتو از زندگی اینا بکش بیرون تو به چه حقی شوهر شو از دستش میکشی ها مثلا دختر خالته چون شوهر خوب گیرش اومده تو میخوای خرابش کنی منم که حالم خیلی بد بود و به معنای واقعی داشتم میمردم صدام در نمی اومد که ایگور اومد و گفت اسم بچه جدیدمون رو چی بزاریم که بازم با جیغ گفتم که بس کن تو دیگه شوهر من نیستی و حتی بابای این بچه گفت باز چی شد گفتم چی میخواست بشه خاله مریم زنگ زده بود بد انگار ی لحظه خشک شد گفت کی با داد گفتم خاله مریم میگفت تو شوهر اونی من پامو از زندگی تون بکشم بیرون خاله چی میگفت تو تو نکنه که گرفتیش با پته پته گفت ها من چی چی میگی چیشده گفتم خودتو به اون راه نزننننن بگو چی شده تو چیکار کردی گفت من فقط فقط گفتم فقط عقدش کردم اره دیگه گفت من باید از اول راستشو بهت میگفتم داره ازم باج میگیره سر اینکه اون.......
شرط ۱۵ تا کامنت بزن بریممممم